با کارفرما مخالفت کن و استخدام شو

با یکی دیگر از مقالات مدرسه کسب و کار آیا در خدمت شما هستیم. پر واضح است که هدف هر فردی که برای یک کارفرما رزومه ارسال می کند، قصدش جلب نظر او بوده و در نهایت می خواهد استخدام شود. هدف همه ی شرکت کنندگان در مصاحبه های کاری این است که تا جایی که می توانند بر روی شخص مصاحبه کننده تاثیر مثبت بگذارند تا اور ا مجاب کنند که آن ها را استخدام نماید. در ادامه مقاله ” با کارفرما مخالفت کن و استخدام شو “ با ما همراه باشید.

گاهی اوقات این تاثیر گذاشتن ممکن است با موافقت نمودن با صحبت های طرف مقابل و حرکات سر به نشانه ی تایید صورت گیرد. شاید یک کارجو با این رفتار ها بتواند کارفرما را گول زده و کاری کند تا استخدام صورت بگیرد، اما ماه پشت ابر نمی ماند و دیر یا زود حقیقت برای کارفرما آشکار می گردد. کارجو پس از مدتی چهره واقعی خود را لو می دهد که این موضوع باعث بر ملا شدن دست هایش می گردد یا او مجبور است تا زمانی که برای آن شرکت فعالیت می کند، به دروغ هایش پیبند بماند که باعث گرفته شدن انرژی فراوانی از او می گردد. این داستان ممانند یک شگنجه طولانی مدت است که پی از گذست مدتی، طاقت فرسا می شود.

تنها راهی که برای شما باقی می ماند تا شما گرفتار این مشکلات نشوید، این موضوع است که در طول مصاحبه استخدامی در همه موارد صادقانه به بیان نظرات خود بپردازید و خود واقعی تان را نشان دهید، نه آن طور که کارفرما دوست دارد. خیلی ها معتقد هستند که جذاب ترین مصاحبه های استخدامی آنهایی هستند که دو طرف به نظرات هم گوش داده و به صورت منطقی و حرفه ای نظرات یکدیگر را زیر سوال می برند. این رفتار نشان می دهد که متقاضی، شخص کنجکاوی است و کورکورانه زیر بار هر دستوری نمی رود، اما در کنار این موضوع توانایی مناظره و مذاکره هم دارد. پس بدانید که مخالفت هایی از این دست، نه تنها درگیری با مسئول استخدام نیست بلکه می تواند نقطه سرآغازی برای شروع یک بحث و مناظره جذاب نیز باشد.

اصول مخالفت کردن با دیدگاه های کارفرما رد مصاحبه

شما باید سعی کنید تا مخالفت با دیدگاه های استخدام کننده را به شکلی منطقی انجام دهید. سعی کنید تا می توانید از جمله ی مخالفم استفاده ننمائید. به جای این کلمه بهتر است از جمله ی من این مورد را از دید فردی که خارج از شرکت است می بینم و از نقطه نظر خودم با توجه به چند سال سابقه ی کاری که دارم، این مورد را می گویم. همیشه سعی کنید تا مخالفت خود را مطرح کنید. شما با استفاده از این موضوع طرف مقابل خود را به پای میز مذاکره می کشانید. به طور مثال اگر کارفرما گفت : ما به طور معمول برای توسعه نرم افزار هایمان از روش آبشاری استفاده می کنیم و شما با این موضوع مخالفت دارید می توانید بگویید:

چقدر جالب است که شما از این روش استفاده می کنید، اما به نظر من فلان روش می تواند سریع تر به نتیجه برسد.

شما اگر چنین جوابی به کارفرما بدهید، کارفرما در مورد شما بیشتر کنجکاو شده و بیشتر از شما سوال خواهد نمود یا حتی ممکن است شما را مامور رفع مشکلی که به نظرتان وجود دارد، بکند. البته مخالفت نمودن همیشه خوب نیست و اگر از حد و حدودش رد شود، ممکن است باعث شود، استخدام کننده فکر کنید که شما انسان سختی هستید و انعطاف پذیری بالایی ندارید که این مورد اصلا خب نیست و ممکن است نتیجه عکس داشته باشد.

قبل از مصاحبه، اطلاعات خود را درباره آن شرکت، افزایش دهید

قبل از اینکه به جلسه مصاحبه بروید، سعی کنید اطلاعات خود را درباره شرکتی که قرار است برای مصاحبه به آنجا مراجعه کنید، بالا ببرید. بای جستجو درباره اطلاعات شرکت می توانید وب سایت، شبکه های اجتماعی و لینکدین شرکت را مشاهده نموده و اطلاعاتی برای خود دست و پا کنید. اگر با کارکنان سازمان آشنایی دارید، سوالاتی درباره شرکت پرسیده و آگاهی خود را تا می توانید بالا ببرید.

سعی کنید سریع پاسخ ندهید

اگر در طول مصاحبه از شما سوالی پرسیده شد که شما جواب آن را نمی دانستید، لزومی ندارد تا سریعا پاسخ دهید. سعی کنید کمی تامل نموده و به افکارتان سر و سامان دهید. از جملاتی مانند نقطه نظر جالبی بود یا اجازه بدهید کمی درباره آن فکر کنم. شا با استفاده از این موضوع به کارفرما نشان می دهید که در موارد بحرانی می توانید خودتان را کنترل نموده و اوضاع را مدیریت کنید. بنابراین به جای اینکه پاسخ های درهم و برهم و نامفهوم بدهید، سعی کنید افکارتان را مدیریت کرده، قدرت حل مسئله ی خود را به رخ بکشید و شانس استخدام خود را بالا ببرید.

کاری کنید تا کارفرما به شنیدن دیدگاه های متفاوت ترغیب شود

نه تنها در جلسه ی مصاحبه ی استخدامی، بلکه در تمام موارید که در جال مناظره با مذاکره با شخصی هستید که در جایگاه قوی تر از شما قرار دارد، سعی کنید ابتدا طرف مقابل را آماده کنید. بنابراین به جای اینکه به چشمان طرف مقابل نگاه کنید و با او مخالفت کنید، از این جمله استفاده کنید:

من نظرم با شما متفاوت است و دیدگاه من با شما فرق می کند، آیا می توانم آن را با شما مطرح کنم؟

این نوع صحبت کردن، می تواند دو فایده برای شما داشته باشد:

اولا به کارفرما القا نمی کنید که نظر شما کاملا اشتباه است دوما هم این موضوع که اگر رک و بی گرده بگویید که شما اشتباه می کنید، او را در موضع دفاعی قرار می دهید. او هم که در این موضع قرار گرفته هر چه سریع تر جلسه را تمام می کند و شما این موقعیت شغلی را از دست می دهید. اگر شما بگویید که من نظری متفاوت با نظر شما دارم، درهای گفتگو را به روی شما باز می کند.

بر اساس شرایط تصمیم گیری کنید

با همه ی این اوصاف، سعی کنید تا شرایط را سنجیده و بر اساس شرایط تصمیم گیری کنید. اگر فکر می کنید که شخص مصاحبه کننده به مخافت کردن شما روی خوش نشان نمی دهد، سمت مخالفت با وی نروید. اما اگر احساس نمودید می توانید با وی مخالفت نموده و نتیجه بگیرید، حتما این کار را انجام دهید. نکته ی مهم دیگر این است که شما به راحتی می توانید متوجه حسی که از مجموع روند مصاحبه گرفته اید، درباره آن تصمیم گیری کنید. به طور مثال اگر از مصاحبه حس خوبی دارید و خوشحال و سرحال و شر زنده هستید و انرژی تان کم نشده است، این نشان می دهد مصاحبه در وضعیت خوبی قرار دارد، اما اگر احساس نمودید که ترس بر شما مستولی شده باید حواس خود را دو چندان جمع نموده و دست به عصا حرکت کنید.

اگر در حین مصاحبه شغلی هیچ گونه مخالفتی پذیرفته نمی شود، باید بدانید که زمانی هم که در شرکت استخدام شدید، کارفرما باز هم مخالفت های شما را بر نمی تابد. پس اگر در همان جلسه ی مصاحبه حس نمودید که نادیده گرفته می شوید و نظر دیگران بر شما تحمیل شده، بدانید که در حین کار هم در آن شرکت همین موضوع دوباره خواهد بود و چیزی عوض نخواهد شد. پس اگر توان بله قربان گفتن را ندارید، حتی اگر در جلسه ی مصاحبه قبول شدید، بی خیال آن فرصت شغلی شوید.

نکته ی مهم در مورد استخدام این است که حتی اگر در حین مصاحبه از فضای آن شرکت خوشتان نیامد یا حس خوشایندی از مصاحبه نگرفتید، سعی کنید تا پل های پشت سرتان را خراب نکنید. در این شرایط زمانی گذاشته و نامه ای تنظیم کنید و طی آن نامه دلایل عدم همکاری خود را با آن شرکت اعلام نموده و مراتب عذرخواهی خود را نیز در آن نامه اعلام نمائید. هیچ گاه فراموش نکنید، مصاحبه ی استخدامی یک جاده ی دو طرفه پر از چاله است. همان طور که کارفرما و استخدام کننده، چیزی که شما می خواهید را در اختیار دارد، شما نیز همان چیزی را دارید که کارفرما به دنبال آن است و آن هم مهارت ها، تخصص و تجربه ی شما می باشد. شما با استفاده از بیان دقیق و صادقانه دیدگاه های تان تضمین می کنید که اطلاع کافی را به کارفرما می دهید و او هم با داشتن اطلاعات کافی، شما را استخدام می کند و با استفاده از چیزی که از شما در ذهن دارد، شرح فعالیت شغلی شما را تعیین می کند. شما با استفاده از این روش کار را برای خودتان هم آسان تر نموده و شفافیت تا بالاترین حد ارتقا می دهید.

منبع : Harvard business review

www.ayabs.com

ارزیابی عملکرد پرسنل

یکی از موارد مهم که مدیران سازمان ها و کسب و کارها باید مورد توجه قرار دهند ارزیابی عملکرد پرسنل است. در حقیقت این مبحث مهم زیرشاخه ای از مدیریت منابع انسانی محسوب می شود. هر سازمانی باید عملکرد خود را به خوبی مورد ارزیابی قرار دهد و دلایل موفقیت و عدم موفقیت خود را به خوبی شناسایی کند. در همین راستا مدیران به ویژه مدیران منابع انسانی سازمان ها باید به ارزیابی عملکرد پرسنل خود بپردازند تا راندمان کاری هر یک و همچنین راندمان کاری هر بخش از سازمان یا کسب و کار خود را به درستی دریابند. در واقع با این فرآیند می توان مطمئن بود که تمامی اجزای یک سازمان به درستی عمل می کنند یا خیر؟

ارزیابی عملکرد پرسنل یک شرکت یا سازمان به قولی می توان گفت از واجبات مدیریت سازمانی است. در حقیقت در مبحث مدیریت منابع انسانی یکی از تعارف اصلی همین ارزیابی عملکرد پرسنل است که باید در فواصل زمانی منظم انجام گیرد. در حقیقت این کار یک دید مناسب به مدیران سازمان یا کسب و کار در مورد تک تک اعضای سازمان یا کسب و کار می دهد که بدین وسیله راندمان آن ها به خوبی سنجیده شده و هر جایی نیاز به تقویت و اصلاح وجود دارد به موقع اقدام شود. ضعف بیشتر برنامه ‌های ارزیابی عملکرد آن است که مدیران و سرپرستان به قدر ‌کافی برای وظیفه‌ ارزیابی آموزش ندیده‌ اند و بازخورد ضعیفی را به زیردستان ارائه می ‌‌کنند. آموزش ارزیابان و دادن بازخورد به آن‌ ها، توانایی ارزیابان را برای انجام ارزیابی‌های دقیق و درست از عملکرد کارکنان بهبود می ‌دهد.

تعریف ارزیابی عملکرد پرسنل

به طور خلاصه ارزیابی ‌های عملکرد یک ابزار مدیریتی مهم در بهبود عملکرد منابع انسانی سازمان‌ ها هستند. درنتیجه، اجباری و ضروری است که رهبران یک رویکرد مبتکرانه در برنامه ‌ریزی فرآیند ارزیابی اتخاذ کنند. همچنین در باب تعریف ارزیابی عملکرد Performance measurement که ارزیابی عملکرد پرسنل فرایندی است که با هدف تعیین درجه کفایت و لیاقت کارکنان از لحاظ انجام وظایف محوله و قبول مسئولیت‌ها در سازمان ها و کسب و کارها، انجام می‌ شود. در این فرآیند مدیران ارشد یک سازمان، شرکت، مؤسسه یا نهاد، رفتار کارکنان زیرمجموعه خود را مورد بررسی و مشاهده قرار می‌دهند، تا بتوانند باز خورد های لازم را درباره نقاط قوت و ضعف رفتار کارکنان، به آنها ارائه نمایند. به بیان دیگر می توان گفت ارزیابی عملکرد به سنجش نسبی عملکرد انسانی در رابطه با نحوه انجام کار مشخص در یک دوره زمانی معین، در مقایسه با استاندارد انجام کار اطلاق می ‌گردد. این ارزیابی با هدف تعیین استعداد و ظرفیت‌ های بالقوه فرد، به منظور برنامه ‌ریزی در جهت به فعالیت درآوردن آنها مورد استفاده قرار می ‌گیرد.

زمان مناسب ارزیابی عملکرد پرسنل

در حقیقت به طور میانگین فرآیند ارزیابی عملکر پرسنل باید هر یک یا دوسال یکبار حداکثر صورت گیرد. این بدین معناست که باید فاصله زمانی ارزیابی ها زیاد نباشد. زیرا ممکن است موجب شود که بخش های مهمی از کار فراموش شود. همچنین اگر بخشی از سازمان یا پرسنل آن دچار راندمان پایین شده است باید زودتر به آن رسیدگی کرده و در سدد بهبود عملکرد اقدامات لازم صورت گیرد. بهترین حالت زمانی جهت ارزیابی عملکرد کارکنان این است که ارزیابی ‌های غیر رسمی به صورت متوالی در سطح سازمان انجام شده و نتایج آن ثبت گردد تا از ذهن خارج نشود و از طرف دیگر در ارزیابی نهایی و رسمی بتوان با جمع ‌بندی نتایج ارزیابی ‌های غیر رسمی قبلی به نتیجه مطلوب نائل شد.

اهمیت و لزوم ارزیابی عملکرد پرسنل

به طور دقیق می توان عرض کرد که ارزیابی عملکرد کارمندان به طور مرتب به مدیران خاطر نشان می‌ کند که مدیرانشان چه انتظاراتی در حیطه عملکرد از آنها در محیط کاری دارند. پرسنل، اطلاعات و گزارشات عملکرد کاری خود را به مدیران اطلاع می دهند و آنها در مورد ارتقاء شغلی، درآمد و یا خاتمه کاری آنها بر اساس نتیجه ارزیابی تصمیم گیری می کنند.

در روش های سنتی ارزیابی عملکرد پرسنل، مدیر، محاسبات و نتیجه عملکرد و نقاط ضعف وی را می نویسند و به کارمندان تحویل می دهند. سپس مدیر و کارمندان در مورد ارتقاء شغلی او با هم به بحث و گفتگو می پردازند. بعضی از سازمان‌ها از کارمندان می خواهند خودشان لیستی از نحوه عملکرد کاری بنویسند تا خود کارمند قبل از جلسه ملاقات با مدیر به ارزیابی کاری خویش بپردازد.

www.ayabs.com

مدیریت رفتار سازمانی

در ادامه معرفی مفاهیم کاربردی در مدیریت به مفهوم مهم مدیریت رفتار سازمانی می پردازیم که در موفقیت و پایداری یک سازمان نقشی اساسی دارد. در حقیقت باید سازمان را مجموعه ای از انسان ها و روابط انسانی دانست که به قصد نیل به اهدافی دور هم جمع شده اند. این رفتارها بین اعضای سازمان باید به درستی مدیریت شود تا سازمان به سرعت بیشتری به موفقیت مورد نظر برسد. در این مطلب به تفصیل به رفتار سازمانی و مدیریت رفتار سازمانی می پردازیم، با ما همراه باشید.

رفتار سازمانی چیست؟

در حقیقت رفتار سازمانی علم مطالعه و کاربرد دانش درباره نحوه برخورد مردم، افراد و گروه‌ ها در سازمان‌ ها می ‌باشد. این کار با رویکرد سیستمی انجام می ‌شود بدین مفهوم که روابط بین مردم و سازمان‌ ها را در ارتباط با کل افراد، گروه‌ ها، سازمان‌ ها و سیستم‌ های اجتماعی به درستی و دقت شرح می دهد و هدف از آن دستیابی به اهداف انسانی سازمانی و اجتماعی با ایجاد روابط بهتر می ‌باشد. به عبارت دیگر به تلاش سیستماتیک برای شناخت رفتار انسان در سازمان که با مطالعه افراد و گروه ها در سازمان بدست می آید رفتار سازمانی می گویند.

اهداف رفتار سازمانی

اهداف رفتار سازمانی را در کل می توان در چهار دسته اصلی طبقه بندی کرد که عبارتند ازتوصیف، فهمیدن، پیش بینی و کنترل. این چهار هدف در حقیقت هر یک به خودی خود از مباحث اصلی در علم مدیریت به حساب می روند. در این بخش به توضیح هر یک اشاره می نماییم:

توصیف: هدف اول رفتار سازمانی است که  مشخص شود افراد در شرایط مختلف چگونه رفتار می ‌کنند.

شناخت: دومین هدف رفتار سازمانی است که درک اعمال و رفتار افراد را شامل می شود.

پیش بینی: روابط علت و معلولی در سازمان‌ ها را بررسی می‌ کند و رفتار آتی کارکنان را براساس قابلیت‌ های افراد پیش‌ بینی می‌ کند.

کنترل: هدف نهایی رفتار سازمانی است که کنترل رفتار کارکنان و گروه‌ ها در جهت هرچه بهتر شدن نتیجه عملکرد سازمان را شامل می شود.

تعریف مدیریت رفتار سازمانی
سازمان مجموعه ای از انسان ها می باشد که برای نیل به اهداف جمعی و فردی کنار هم قرار گرفته و به ایفای نقش می پردازند. در حقیقت مدیریت رفتار سازمانی ناظر بر این مطلب است که این افراد با کم ترین اصطکاک بتوانند همگرایی لازم برای تامین خواسته های جمعی را پیدا کنند. در بحث مدیریت رفتار سازمانی از مباحثی چون رفتار شناسی فردی و رفتار شناسی در محیط جامعه به صورت صورت جدی استفاده می شود. از این رو رفتار شناسی سازمانی را یک شاخه مستقل از علم مدیریت نمی توان دانست. زیرا مبحثی است که از چندین شاخه از علوم مختلف همچون مدیریت، روان شناسی و جامعه شناسی در آن استفاده شده است.

مدیریت رفتار سازمانی به کار چه کسانی می آید؟
طبیعتا مدیران سازمان ها بیشتری استفاده را از این دانش می برند. اما لزوما نباید مدیر سازمانی باشیم تا به مدیریت رفتار سازمانی نیاز پیدا کنیم. اطلاع بر این دانش می تواند برای هر کسی در هر جایگاهی فوایدی داشته باشد. به عنوان مثال دانستن علم مدیریت رفتار سازمانی می تواند این توان را به هر انسانی بدهد که در هنگام تصمیم گیری در زندگی چه وقتی از منطق استفاده کند و چه وقتی از احساس؟ همچنین مهارت کار گروهی را نیز می توان بدین وسیله در هر فردی بالا برد. مدیریت رفتار سازمانی می تواند استرس ناشی از شغل را نیز کم کرده و در کارکنان سازمان و در نتیجه در کل سازمان انگیزه بیشتر ایجاد کند.

انواع نگرش به مدیریت رفتار سازمانی
سه نوع نگرش عمده به مدیریت رفتار سازمانی وجود دارد که عبارتند از نگرش استبدادی، مراقبتی و مشارکتی.

در نگرش استبدادی حکم و اجبار مدیریت بر کارکنان حاکم است و فرمانبرداری تنها کار کارکنان سازمان است.
در نگرش مراقبتی، امنیت شغلی کارکنان در گروه سازمان بوده و این گونه به سازمان وابستگی پیدا می کنند و مداوما تحت مراقبت و نظارت هستند.
در نگرش مشارکتی بین کلیه کارکنان و اعضای سازمان، مشارکت همراه با شوق و اشتیاق مطرح است و کارکنان برای موفقیت سازمان اشنیاق بالایی دارند. از این رو این افراد ایده های نو ارائه داده و به سازمان کمک کرده و همچنین اعتماد بنفس و کارآیی خود را هم بالا می برند.

www.ayabs.com

مدیریت منابع انسانی HRM

از اصلی ترین و کلیدی ترین بخش های مدیریت کسب و کار و سازمان، مدیریت منابع انسانی HRM است که به ویژه در شرایط امروزی کسب و کارها این موضوع شاید یکی از کلیدی ترین موارد در موفقیت یا عدم موفقیت یک کسب و کار محسوب شود. از این رو باید به شدت به موضوع مدیریت منابع انسانی HRM توجه معطوف شود. در حقیقت سازمان یا کسب و کاری بدون توجه کافی به این موضوع نمی تواند به موفقیت پایدار دست یابد. از این رو در ادامه این مطلب به شرح کامل این موضوع مهم در علم مدیریت می پردازیم.

تعریف مدیریت منابع انسانی

در مورد تعریف مدیریت منابع انسانی نیز مانند سایر مفاهیم مدیریتی به سختی می توان به یک تعریف واحد دست یافت. صاحب نظران علم مدیریت تعریف های بسیاری برای این موضوع مهم ارائه داده اند که ما در این بخش به چند مورد از اصلی ترین و ساده ترین و در عین حال کاربردی ترین تعاریف مدیریت منابع انسانی اشاره می کنیم. این عبارت در زبان انگلیسی به صورت  Human resources management استفاده شده و مفهوم آن عبارت است از یک فرآیند کار کردن با افراد دیگر به طوری که برای رسیدن به اهداف سازمان، کلیه این افراد مهارت هایشان به حد کافی ارتقا یابد و در صورت لزوم در این روند، تغییر و باز آموزی و تغییر مسئولیت های افراد نیز باید اتفاق افتد. مدیر منابع انسانی از استخدام نیروها تا آموزش های پس از جذب نیرو، مسائل مربوط به دستمزد نیروها و رابط سازمانی آن ها را نیز تحت نظارت خود دارد.

به عبارت دیگر می توان گفت مدیریت منابع انسانی به دنبال یافتن چگونگی مدیریت افراد در سازمان‌ ها با تمرکز بر سیاست ‌ها و سیستم ‌ها می ‌باشد که یکی از موارد مهم در مدیریت سازمانی به شمار می رود و می تواند از ستون های اصلی موفقیت یک سازمان باشد. مدیریت منابع انسانی در هر سازمانی ، مسئول بخشی از فعالیت‌ ها از جمله استخدام، آموزش و توسعه، ارزیابی عملکرد و پاداش و جزا برای اعضای سازمان هستند.

تعریف دیگری که برای مدیریت منابع انسانی HRM ارائه می شود، بدین صورت است که مدیریت منابع انسانی را پروسه تجزیه و تحلیل شغل، جذب و استخدام، گزینش، درک متقابل کارکنان، راهنمایی، آموزش و توانمند سازی، مدیریت عملکرد، تشویق، دادن پاداش ها، انگیزه بخشی، ایجاد ارتباط دوستانه و محیط صمیمی کاری، تعیین استراتژی منابع انسانی، تضمین کردن امنیت و ایجاد شرایط آسایشی و روحی و روانی و جسمی برای کارکنان جهت افزایش میزان بازدهی آنها می داند.

اهداف مدیریت منابع انسانی

در حقیقت اهداف مدیریت منابع انسانی از اهداف سازمان نمی تواند جدا باشد. در حقیقت مدیریت منابع انسانی سعی دارد با بهترین نوع به کارگیری افراد، سازمان را در نیل به اهداف کلان یاری رساند. اما به طور خلاصه می توان گفت که هدف نهایی مدیریت منابع انسانی ایجاد شغل برای افراد در وهله اول بوده و اینکه در گام بعدی با استفاده از استراتژی‌ های حفظ افراد و مدیریت استعداد های آن ها، افراد قوی در مجموعه حفظ شوند. برای این منظور باید افراد شایسته برای مسئولیت های در نظر گرفته شده در سازمان یا کسب و کار شناسایی شوند. برای شناسایی این افراد شما باید با توجه به تعریف شغلی که می خواهید پیشنهاد دهید، مسئولیت ها و وظایف، و مشخصاتی که متقاضیان دارند،‌ موارد را یک به یک بررسی کنید و برای رسیدن به نتیجه نهایی باید کاندیدا ها را با توجه به متدهای گزینشی صحیح مورد امتحان قرار بدهید تا بهترین انتخاب را برای سازمان داشته باشید.

کاندیدهای مورد تایید سپس باید جهت انجام صحیح وظایف و مسئولیت هایی که پیشتر تعیین کرده اید آموزش ببینند. این آموزش ها حتما باید برای افراد اعمال شود زیرا هر چقدر هم توانا و مجرب باشند اما با روش های سازمانی شما آشنایی ندارند و باید خود را با سیستم کاری شما وفق دهند. باید در نظر بگیرید که کارکنان شما با توجه به استانداردهایی که برایشان تعریف کرده اید جلو می روند. در صورت کارایی مناسب افراد،  شما موظف هستید که حقوق و پاداش های مختلفی برای این افراد در نظر بگیرید و همچنین مدیر منابع انسانی و یا مسئول امنیت سازمان شما باید تمامی ویژگی های امنیتی ممکن برای آنها را فراهم سازد.

اهمیت مدیریت منابع انسانی در سازمان ها

مدیریت از 5 اصل ماشین، متریال، پول و منابع مالی، متدها و کارکنان تشکیل شده و سخت ترین بخش آن مدیریت کارکنان یا منابع انسانی است. به طور واضح مدیریت کردن انسان ها سخت تر از موارد دیگر می تواند باشد. زیرا هر فردی با فرد دیگری متفاوت است و نمی توان همه را به یک شیوه راضی نگه داشت. مخصوصا زمانی که می دانید که اصل کارکنان در واقع مهمترین اصل در مدیریت است، زیرا کارکنان می توانند بر روی اصول دیگر نیز تاثیر داشته باشند.

www.ayabs.com

وظایف مدیریت منابع انسانی

مدیریت منابع انسانی در هر سازمان یا کسب و کاری وظایف خطیری دارد و مسئول کلیه روابط نیروی انسانی در آن کسب و کار هستند. در حقیقت کلیه روابط نیروی انسانی یک سازمان که در موفقیت سازمان هم تاثیر بسزایی دارد را مدیر منابع انسانی می توانش شکل دهی کند. این پست در کلیه ادارات و سازمان های بزرگ وجود دارد. اما در شرکت ها و کسب و کارهای کوچک این پست مجزا نیست و جزئی از وظایف مدیر اجرایی به حساب می آید. در ادامه این مطلب بیشتر به معرفی وظایف مدیریت منابع انسانی می پردازیم.

منابع انسانی چیست؟

در حقیقت برای تعریف مدیریت منابع انسانی لازم است ابتدا خود مفهوم منابع انسانی را تعریف کنیم. در حقیقت دسته ای از افراد که کلیه عملیات یک سازمان توسط آن ها انجام می شود، منابع انسانی آن سازمان هستند. منابع انسانی شامل هر فرد یا هر کارمند می شود که برای بهتر شدن عملکرد خود و زیر دستان خود در کار تلاش می کنند. این بحث باعث تغییر و پیشرفت چشم گیر می شود و برای سازمان ارزش ایجاد می کند. منابع انسانی در نقطه های حساس به کارکنان یاری می دهد و از آنها حمایت می کند.

پرسنل یا منابع انسانی در حقیقت کلید توسعه و پیشرفت هر سازمانی می توانند باشند. باید در نظر داشت سالهاست در کشورهای پیشرفته دنیا سعی شده ربات و هوش مصنوعی در بسیاری از مشاغل جایگزین انسان شود. اما هرگز این کار به طور کامل امکان پذیر نبوده است. از یاد نبریم ربات در نهایت فقط اجرا کننده دستورات و فرمان هایی است که انسان برای وی تعریف کرده و هرگز دارای خلاقیت نیست. هوش مصنوعی هم برای رسیدن به حدی که قابلیت رقابت با انسان را داشته باشد، زمان بسیار زیادی نیاز دارد. از این رو همچنان برای هر سازمانی که هدف خود را به خوبی تعریف کرده و مسیر و روش های رسیدن به اهداف را ترسیم کرده است، تنها بازوی قابل اعتماد برای انجام فعالیت ها در راستای رسیدن به اهداف، همین نیروی انسانی یا منابع انسانی است.

اگر بخواهیم به طور ساده و ابتدایی تعریف منابع انسانی را شرح دهیم، می توانیم بگوییم در هر سازمان یا کسب و کاری افرادی که مشغول به کارند در حقیقت منابع اصلی آن شرکت یا سازمان برای نیل به اهداف از پیش تعیین شده هستند. نیروی انسانی مناسب که متخصص بوده و برای جایگاه شغلی خود شرایط لازم را داشته باشد، قطعا منبع انرژی برای ترقی آن سازمان خواهد بود. اما بالعکس اگر نیروهای انسانی سازمان به درستی در جایگاه خود قرار نگرفته باشند و دارای تخصص و انگیزه کافی برای پست ها و جایگاه های خود نباشند، قطعا سازمان نمی تواند به اهداف خود برسد و این افراد مانند ترمزی در مسیر موفقیت سازمان عمل می کنند.

تعریف مدیریت منابع انسانی (وظایف مدیریت منابع انسانی)

برای این عبارت تخصصی نیز تعاریف متعددی ذکر می شود. اما ساده ترین و متداول ترین تعریف مدیریت منابع انسانی را در این مطلب خدمتتان ارائه می نماییم. به مجموعه ای از سیاست ها و فعالیت ها که به جنبه هایی از فعالیت پرسنل و کارکنان سازمان بستگی دارد، مدیریت منابع انسانی یا  Human Resource Management گفته می شود. از جمله این فعالیت و اقدامات و مسئولیت های مدیریت منابع انسانی می توان به جذب کارمند، آموزش، ارزیابی، پاداش، فراهم نمودن محیط سالم برای کارمندان اشاره داشت. از آنجایی که همه مدیران به گونه ای درگیر فعالیت هایی همچون، یافتن نیروی کار واجد شرایط، مصاحبه، گزینش و آموزش می باشند، از دیدگاهی می توان همه مدیران را مدیر منابع انسانی نیز نامید.

نقش مدیریت منابع انسانی در طول زمان با تغییرات گسترده ای روبرو بوده است. بخش منابع انسانی، در ابتدا تنها وظیفه استخدام و اخراج کارکنان را بر عهده داشت، در ادامه امور مربوط به حقوق کارکنان نیز به این بخش محول گردید و در ادامه برنامه های مربوط به پاداش و مزایا نیز توسط این بخش اجرا درآمد. با توسعه این بخش دامنه فعالیت واحد منابع انسانی افزایش یافت، ذکر این نکته ضروریست که فعالیت هایی همچون برنامه ریزی از فعالیت های این بخش می باشد.

در اکثر شرکت ها و سازمان ها و کسب و کارهای کوچک مدیر اجرایی وظیفه این کار را بر عهده دارد و پستی به عنوان مدیر منابع انسانی تعریف شده نیست.

وظایف مدیر منابع انسانی

مدیر منابع انسانی در سازمان ها دارای وظایف مشخصی است که از آن جمله می توان به راهکار برای جذب نیرو، آموزش به کارمندان، مدیریت دستمزد، مدیریت روابط سازمان، رسیدگی به نیازهای کارمندان در سازمان، بهبود عملکرد کارمندان و مدیران سازمان و ایجاد انگیزه و فعالیت در کارمندان اشاره نمود.

هدف مدیر منابع انسانی این است که از کارکنان یک سازمان افرادی پرانگیزه بسازد و از مدیران هم افرادی با عقیده و افکار جدید و توانا در استفاده از راهکارهای جدید برای بهتر پیش بردن کارها شکل دهد.

از اصلی ترین وظایف مدیریت منابع انسانی، برنامه ریزی نیروی کار برای گماردن افراد در پست های خالی می باشد که این کار براساس پیش بینی های زیر تدوین و اجرا می شود.

پس از مرحله اول یعنی کارمندیابی و استخدام نیروی انسانی برای سازمان، گام بعدی توجیه و طی شدن فرآیند آموزش کارمندان جدید است. در توجیه کارکنان، به افراد اطلاعات لازم جهت انجام دادن کار و همچنین قوانین و مقررات شرکت داده می شود. در جهت توجیه کارکنان برنامه های گوناگونی به اجرا در می آید که ممکن است بسیار ساده و غیر رسمی و یا رسمی و طولانی باشند به اجرا در بیاد. همچنین سایر اطلاعاتی همچون مزایای کارکنان، کار روزانه افراد و مرخصی ها، کار واحد، دایره و سازمان و همچنین قوانین و مقررات ایمنی به کارکنان جدید داده می شود.  این کار توسط متخصص منابع انسانی انجام می شود.

کارکنانی که به تازگی به شرکت ملحق شده اند نیازمند آشنایی با سازمان، قوانین و خط مشی ها، اصول کاری و … هستند و برنامه ریزی و اجرای این آموزش ها برعهده واحد آموزش و زیر نظر مدیریت منابع انسانی است. کارکنان قدیمی سازمان هم برای بروز شدن، نیازمند آموزش هستند و با توجه به نیازهای آموزشی آنها، دوره های آموزشی برگزار می شود. برخی از شرکت ها برای اطمینان از اینکه آموزش های قبلی در ذهن کارکنان باقی بماند و برای مرور مجدد، دوره های آموزشی بازآموزی دارند که آموزش های قبلی را مرور می کنند.

ارزشیابی عملکرد نیروی انسانی نیز از وظایف مدیر منابع انسانی است. بر اساس اصول مدیریتی مدرن امروزی برای ایجاد انگیزه در کارکنان و اینکه بتوانند تفاوت بین کارکنان پرتلاش و معمولی را بیابند، از ارزیابی عملکرد استفاده می شود که ابزار مفیدی برای پاداش است. به طور عمومی مسئولیت روند برنامه ریزی و اجرای ارزیابی عملکرد با مدیریت واحد منابع انسانی است و این واحد با برنامه ریزی و در زمان های مشخص با همکاری واحدهای مختلف اقدام به ارزیابی عملکرد کارکنان می نماید و بر همین مبنا پاداش ها محاسبه می شود.

همان طور که عرض شد کلیه روابط میان نیروهای انسانی موجود در سازمان زیر نظر مدیریت منابع انسانی شکل می گیرد و مدیر منابع انسانی نه تنها در انتخاب کارکنان باید شرایط روحی و انعطاف پذیری را در نظر بگیرد، بلکه با آموزش های ضمن خدمت سعی کند محیطی سالم و مناسب را برای کار کاکنان مهیا کند. محیط مناسب برای کار به معنای امکان رشد برای افراد و در نهایت رشد قابل توجه سازمان و نیل به اهداف از پیش تعیین شده می باشد. از این رو لازم است مدیریت منابع انسانی تلاش کند تا راهکار هایی را برای ایجاد محیط کاری سالم و مطلوب ایجاد کند تا کارکنان سازمان بتوانند به دور از استرس و ناراحتی های فکری و عصبی کارشان را پیش ببرند و فضایی برای حرف زدن، پیشنهاد دادن و انتقاد کردن داشته باشند. این که کارکنان حس کنند حرفشان شنیده می شود و برای آن ها اهمیت قائل می شوند موجب می شود با انگیزه بیشتری به موفقیت سازمان فکر کنند.

از این رو در نهایت سود این شرایط ایجاد شده و آرامش بیشتر کارکنان به خود سازمان بر می گردد. از یاد نبرید در سازمان ها و کسب و کار های موفق همواره کارکنان از نیل سازمان به اهدافش بسیار خوشحال می شوند و موفقیت سازمان را موفقیت خود می دانند. از این رو با تمام وجود برای رسیدن سازمان به اهداف از پیش تعیین شده تلاش می کنند. این یعنی تمامی مدیران منابع انسانی باید سعی کنند در میان پرسنل خود همچین حسی ایجاد کنند تا راندمان کاری هر یک از پرسنل به تنهایی و راندمان کل سازمان به صورت تیمی بشدت بالا برود که این مهم بدون انگیزه و رضایت کارکنان هرگز به دست نخواهد آمد.

www.ayabs.com

رفتار سازمانی مثبت گرا

در ادامه‌ی معرفی مفاهیم مهم در علم مدیریت و کسب و کار به مفهوم بسیار کاربردی و مهم رفتار سازمانی مثبت‌گرا می‌پردازیم. برای پرداختن به مقوله‌ی رفتار سازمانی مثبت‌گرا در ابتدا لازم است به تعریف رفتار سازمانی بپردازیم و سپس آن را با در نظر گرفتن قید مثبت‌گرایی که مفهومی کاربردی در علم روان‌شناسی است همراه کنیم تا بتوانیم به تعریف درستی از رفتار سازمانی مثبت‌گرا برسیم. از این رو با ما همراه باشید تا در ادامه‌ی مطلب به این مفهوم که مفهومی ترکیبی از دو علم روان‌شناسی و مدیریت است، به تفصیل بپردازیم.

رفتار سازمانی چیست؟

همان‌طور که بیان گردید، لازم است پیش از توضیح رفتار سازمانی مثبت‌گرا به این سوال پاسخ دهیم که رفتار سازمانی چیست؟ به طور خلاصه می‌توان گفت رفتار سازمانی یا Organizational Behavior در حقیقت دانش مطالعه‌ی تأثیر افراد، ساختارها و گروه‌ها  بر رفتار در یک سازمان را شامل می‌شود. به عبارت دیگر رفتار سازمانی، علم مطالعه‌ی نحوه‌ی برخورد و تعامل افراد و گروه‌ها در قالب سازمان می‌باشد که دانشی کاملا کاربردی است و در ذیل علم مدیریت تعریف می‌شود. این دانش روابط مردم و سازمان‌ها را در قبال کلیه‌ی گروه‌ها، سازمان‌ها و افراد دیگر به خوبی مورد بررسی قرار می‌دهد. به کارگیری این دانش می‌تواند کارآیی و راندمان یک سازمان را برای نیل به اهداف بالا برد. در حقیقت هدف از آن دستیابی به اهداف سازمانی و همچنین اهداف انسانی سازمانی با کمک ساختن ارتباطات بهتر می‌باشد.

روان‌شناسی مثبت‌گرا

در حقیقت روان‌شناسی مثبت‌گرا ریشه و پایه‌ی رفتار سازمانی مثبت‌گرا است. پیدایش روان‌شناسی مثبت‌گرا بر می‌گردد به سخنرانی مارتین سلیگمن (پدر روانشناسی مثبت) در جایگاه ریاست انجمن روانشناسی آمریکا. به طور کلی می‌توان گفت شاخه‌ی مثبت‌گرایی در دانش روان‌شناسی، به جای توجه به ناتوانی‌ها و ضعف‌های بشری، بر روی توانایی‌‌های انسان مثل شاد بودن ، خوش‌بینی و موفقیت که همگی مفاهیمی بشدت مثبت به شمار می‌روند متمرکز می‌شود.

مفهوم مثبت‌گرایی در سازمان

مفهوم مثبت‌گرایی در سازمان کاربرد عینی روان‌شناسی مثبت‌گرا در علم مدیریت است و دارای دو رویکرد اساسی می‌باشد که عبارتند از:

– رفتار سازمانی مثبت‌گرا یا Positive Organizational Behavior: این مورد بیشتر بر جنبه‌های خَرد رفتار سازمانی و آن دسته از حالات مثبت شخصیت انسانی که قابل توسعه و پرورش هستند، تأکید دارد. در ادامه‌ی مطلب بیشتر به رفتار سازمانی مثبت‌گرا که موضوع اصلی این مطلب می‌باشد می‌پردازیم.

– پژوهش‌های سازمانی مثبت‌‌گرا یا Positive Organizational Scholarship: این مورد بیشتر جنبه‌های کلان رفتار سازمانی را در بر می‌گیرد.

تعریف رفتار سازمانی مثبت‌گرا

در واقع مطالعه و بررسی و در نهایت استفاده و به کار بردن قابلیت‌های مثبت روان‌شناختی و نقاط قوت منابع انسانی برای بهبود راندمان کارکنان سازمان، را یک تعریف تقریبا جامع برای رفتار سازمانی مثبت‌گرا می‌توان دانست. درست به مانند روان‌شناسی مثبت‌گرا، رفتار سازمانی مثبت‌گرا، ادعا نمی‌کند که به دستاورد جدیدی در ارتباط با مثبت‌گرایی رسیده است. بلکه بر نیاز به تمرکز بیشتر بر نظریه‌پردازی، پژوهش و کاربرد موثر حالات، صفات و رفتارهای مثبت کارکنان در محیط کار در سازمان اشاره دارد.

عوامل اصلی تشکیل‌دهنده رفتار سازمانی مثبت‌گرا

به طور کلی سرمایه‌ی روانشناختی، سرمایه‌ی انسانی و سرمایه‌ی اجتماعی یه عامل اصلی و عمده‌ی تشکیل‌دهنده‌ی رفتار سازمانی مثبت‌گرا می‌باشند که در این قسمت از مطلب قصد داریم به هر یک از این عوامل نیز اشاره نماییم.

– سرمایه‌ی اجتماعی

سرمایه‌ی اجتماعی موردی بسیار مهم است که کلیه‌ی کسب و کارهای موفق در دنیا آن را برای خود بسیار دارای حساسیت و اهمیت در نظر می‌گیرند. سرمایه‌ی اجتماعی از مجموعه شبکه‌‌ها و ارتباطات در دسترس برای سازمان از طریق خود سازمان، مدیران و اعضای آن در درون و بیرون سازمان و کیفیت این ارتباطات از بعد اعتماد و صمیمیت تشکیل شده است که می‌تواند برای موفقیت یک سازمان نقش اساسی ایفا کند. از یاد نباید برد که برندهای بزرگ دنیا همگی دارای سرمایه‌ی اجتماعی مناسبی هستند و می‌دانند روزی که سرمایه‌ی اجتماعی خود را از دست بدهند پایان کار و پایان روزهای موفقیت آن‌هاست.

– سرمایه‌ی انسانی

سرمایه‌ی انسانی نیز یکی از ارکان موفقیت سازمان‌هاست. در حقیقت سرمایه‌ی انسانی به نوعی نیروی کار متخصص یک سازمان است که می‌تواند موتور محرک سازمان در رسیدن به اهداف هم باشد. در تعریف دیگر می‌توان گفت سرمایه‌ی انسانی مجموعه‌ای از مهارت‌ها،‌ دانش و اعتقادات عمومی افراد در داخل یک سازمان است که نشان‌ دهنده ظرفیت کار امروز و ظرفیت بالقوه کار فردا برای سازمان است.

– سرمایه روان شناختی :‌ ظرفیت‌های روان شناختی از قبیل قابلیت تاب ‌آوری، خوش ‌بینی، خود کارآمدی و امیدواری در کنار هم، عاملی را به عنوان سرمایه روان‌شناختی تشکیل می ‌دهند.

کدام متغیر های روان شناختی را می توان در قالب رفتار سازمانی مثبت گرا مورد بررسی و اهتمام قرار داد؟

عرض شد که مثبت گرایی مفهومی روان شناختی است که البته متغیر های روان شناختی زیادی نیز در قالب این مقوله می توانند مورد بررسی قرار گیرند. اما خصوصیات متغیرهای روان شناختی که در قالب رفتار سازمانی قابل بررسی هستند عبارت است از:

– متغیر ها به صورت معتبر قابل اندازه گیری باشند.

– متغیر ها دارای پایه نظری و پژوهشی باشند: مبتنی بودن متغیرهای تشکیل دهنده رفتار سازمانی مثبت گرا، بر نوعی نظریه و پژوهش عامل تمایز آنها از مطالب ارائه شده در کتاب های مثبت گرای پرفروشی است که در زمینه روان‌شناسی به تازگی طرفداران بسیاری پیدا کرده است و در واقع کاربردی نیستند.

– متغیر ها در زمینه رفتار سازمانی به طور تقریبی منحصربه فرد باشند: این موضوع بدین معناست که این متغیر ها از سایر مواردی که در گذشته در مقوله‌ی رفتار سازمانی ارائه شده است، مانند خود-ارزیابی های مثبت ‌گرایانه یا positive self- evaluation تقویت مثبت و غیره قابل تفکیک باشند.

– متغیرها دارای تأثیر مثبت بر عملکرد کاری و رضایت فردی باشند .

– متغیر ها امکان توسعه و تغییر و پرورششان در انسان وجود داشته باشد: در صورتی می توان، متغیری را در زمره متغیرهای رفتار سازمانی مثبت گرا به حساب آورد که آن متغیر، تقریبا قابل انعطاف و تغییر پذیر باشد. مانند متغیرهایی چون: امیدواری، خوش بینی، تاب آوری و خود کارآمدی.

حال به معرفی هر یک از این متغیرهای می پردازیم:

امیدواری: امیدواری حالت انگیزشی بسیار مثبتی است که برای دستیابی به هدف و نیل به حس موفقیت پدید می آید و خود تجربه نیل به موفقیت، این حس را برای دفعات بعدی در فرد تقویت می کند. امیدواری خود از دو جزء تشکیل شده است که عبارتند از: عاملیت و همچنین برنامه ریزی برای دستیابی به هدف. منظور از کلمه عاملیت، داشتن اراده برای دستیابی به نتیجه مورد نظر یا اهداف دلخواه است. بنابراین، امیدواری، مستلزم، عاملیت یا نوعی انرژی برای تعقیب اهداف می باشد. عنصر دیگر تشکیل دهنده امیدواری، برنامه‌ریزی برای دستیابی به هدف است که نه تنها در بر گیرنده شناسایی اهداف است، بلکه راه‌های متفاوت رسیدن به اهداف را نیز در بر می ‌گیرد. در واقع امیدواریی مستلزم داشتن اراده برای نیل به موفقیت و شناسایی، شفاف سازی و پیگیری راههای لازم برای دستیابی به موفقیت است.
خوش بینی: خوش بینی یعنی فردی در برابر شکست ها و پیروزی ها ثابت قدم بوده. موفقیت را به توانایی خود نسبت داده و شکست را به عوامل بیرونی نسبت دهد. افراد خوش بین همواره در انتظار رخ دادن اتفاق های خوشایند در زندگی خود هستند. نکته مهم آن است که در سرمایه‌ی روان‌ شناختی، خوش بینی واقعی مورد نظر است. زیرا خوش بینی غیرواقعی منجر به پیامدهای منفی می ‌شوند.
تاب آوری: در حقیقت حالتی است که فرد می تواند با کمک آن در مقابل ناکامی ها و مشکلات و حتی مسئولیت ها و پشرفت های مثبت در زندگی، خود را حفظ کرده و به تلاش بیشتر برای نیل به موفقیت ادامه دهد. برخی افراد تاب آور، پس از رویارویی با موقعیت های دشوار زندگی، دوباره به سطح معمولی عملکرد باز می گردند، حال آنکه عملکرد برخی دیگر از این افراد، پس از رویارویی با ناکامی ها و دشواری ها نسبت به گذشته ارتقا پیدا می کند.
خود کارآمدی: در یک تعریف ساده می توان خود کارآمدی را اعتماد به نفس نامید. در حقیقت باور فرد به توانایی‌ های خودش برای دستیابی به موفقیت در انجام وظیفه ‌ای معین از راه ایجاد انگیزه در خود، تامین منابع شناختی برای خود و نیز ایفای دیگر اقدامات لازم را می توان تعریف جامع تری برای خود کارآمدی دانست.

www.ayabs.com

نحوه استخدام پرسنل سازمان

در حقیقت هر سازمانی برای موفقیت و نیل به اهداف خود به برنامه ریزی و هدف گذاری نیاز دارد. از طرف دیگر برای نیل به این اهداف به بازوی اصلی یعنی نیروی انسانی یا پرسنل نیاز است. از این رو نحوه استخدام پرسنل سازمان شاید یکی از مهم ترین مسائل برای سازمان برای حرکت در مسیر درست برای رسیدن به اهداف باشد. از یاد نبریم هیچ سازمان یا گروه یا کسب و کاری بدون داشتن نیروی انسانی مناسب نمی تواند به موفقیت قابل توجهی برسد. هر چقدر هم اهداف به درستی ترسیم شده و روش های رسیدن به آن ها نیز به خوبی طراحی شوند، اگر سازمان نیروی انسانی یا پرسنل مناسبی برای اجرای آن ها نداشته باشد، رسیدن به اهداف تقریبا غیر ممکن است. در بسیاری از کشورها برخی امور از نیروی انسانی گرفته شده و به ربات و هوش مصنوعی و … سپرده شده است. اما نتایج و راندمانی که دیده شده، نشان می دهد هرگز در حال حاضر و احتمالا تا آینده ای دور هیچ رقیبی برای نیروی انسانی وجود نخواهد داشت.

نقش مدیر منابع انسانی در استخدام پرسنل سازمان

در حقیقت مدیر منابع انسانی مسئول پرسنل یک سازمان به حساب می آید. در گذشته نه چندان دور و در اوایل تعریف چنین پستی در چارت مدیریتی، مدیر منابع انسانی تنها وظیفه استخدام و اخراج کارکنان را بر عهده داشت، اما کم کم امور مربوط به حقوق کارکنان نیز به این بخش سازمان ها محول گردید و در پس آن برنامه های مربوط به پاداش و مزایا نیز توسط این بخش به اجرا درآمد. با توسعه این بخش دامنه فعالیت واحد منابع انسانی نیز افزایش یافت، ذکر این نکته ضروریست که فعالیت هایی همچون برنامه ریزی از فعالیت های این بخش می باشد.

شیوه های کشف نیروی جدید برای سازمان

باز هم عرض می کنم یکی از بزرگترین معضلات سازمان ها، در اختیار داشتن نیروی انسانی مناسب برای هر پست است. بی تردید مهمترین عامل رشد هر سازمان، منابع انسانی یا پرسنل آن سازمان است و از این رو کشف نیروهای انسانی جدید و استعداد یابی از مهمترین فعالیتهای اثر گذار در رشد سازمانها و افزایش بهره وری شرکتها می باشد. از این رو برای جذب پرسنل جدید، شرکت ها از روش های زیادی استفاده می کنند که البته در نهایت رزومه ها باید با هم مقایسه و بر اساس معیارهای سازمان پالایش شوند.

هر شرکتی بر اساس اصول کاری خود و همچنین نوع فعالیت و میزان تخصصی بودن جایگاه شغلی مورد نظر یکی از روش های زیر و بعضا ترکیبی از چند روش را برای استخدام نیرو به کار می گیرد. از این رو نمی توان به طور قطع یکی از این روش ها را بهترین روش جذب پرسنل نامید و بقیه را بی ارزش دانست. هر روشی برای برخی از شرکت ها و کسب و کار ها می تواند بهتر و مناسب تر باشد. در حالی که روش های دیگری برای سایر شرکت ها و کسب و کارها روش مناسب تری است.

آگهی استخدام در جراید

اولین موردی که برای هر سازمانی دهه هاست در هنگام استخدام نیرو به ذهن می رسد، آگهی استخدام در جراید است. جالب است بدانید بعضی روزنامه ها بیشترین درآمد خود را از درج آگهی های استخدامی بدست می آورند و صفحات مجزا و پرتعدادی را به جداول آگهی استخدامی، اختصاص می دهند. بسیاری از مردم و کارجویان هم اصلا این روزنامه ها را به علت دیدن همین آگهی های استخدام می خرند.

برای درج یک آگهی استخدام خوب باید بدانیم در آن چه مواردی حتما باید ذکر شود. آگهی های استخدام، اطلاعات عمومی افراد را در بر می گیرند و جزئیات تقاضا را مطرح نمی کنند و همچنین اطلاعات مربوط به خصوصیات شغل، سن کارجو، میزان تحصیلات و تجارب مورد نیاز کارجو و بعضا جنسیت وی را در بر میگیرد.

آگهی استخدام در سایت های اینترنتی

اما امروزه سایت های اینترنتی به نوعی روزنامه های آنلاین به شمار می روند و هر فردی می تواند از داخل گوشی موبایل خود آگهی های موجود در فضای مجازی را مشاهده نماید. از این رو بسیاری از سازمان ها دیگر ترجیح می دهند، برعکس گذشته آگهی استخدام خود را به جای روزنامه های کاغذی در سایت های آگهی اینترنتی که پربازدید هم هستند، ارائه دهند. برخی شرکت ها هم سایت خود را به خوبی برای موتورهای جستجو بهینه سازی می کنند و آگهی جذب نیروی انسانی خود را در سایت خود درج می کنند و با رسیدن به صدر نتایج موتورهای جستجو مانند گوگل، آگهی آن ها به خوبی توسط کارجویان دیده می شود.

باید عرض کرد که نقطه ضعف آگهی استخدامی در روزنامه ها این است که به طور کامل نمی توان خصوصیات فرد مورد تقاضا را درج نمود و درصورتی که تمام خصوصیات درج شود، هزینه آگهی استخدام افزایش می یابد. این مشکل در آگهی استخدامی آنلاین رفع شده است و از این نظر معمولا محدودیتی وجود ندارد و حتی می توان متنی طولانی شامل کلیه شرایط و ویژگی های فرد مورد نظر را در آگهی درج نمود و هزینه اضافه تری نیز پرداخت نکرد. نکته مهم اینجاست که برخی سایت ها امکانات ویژه ای نیز در نظر گرفته اند و لازم نیست برای درج آگهی خود هزینه یک ماه را پرداخت کنید. شما می توانید به صورت روزانه آگهی خود را شارژ نمایید تا در صدر نتایج دیده شوید و تا زمانی که نیروی مورد نظر خود را نیافته اید این کار را روزانه ادامه دهید. هر زمانی هم نیروی مورد نظر شما جذب شد، دیگر هزینه ای برای تجدید شارژ آگهی نپردازید.

معرفی توسط افراد معتمد

بسیار متداول است که شرکت ها از طریق معرفی افراد معتمد و نزدیکان مدیران و حتی کارکنان شرکت، به جذب نیرو اقدام می کنند. به عنوان مثال بسیار دیده شده است که مدیر عامل از سازمانی دیگر به سازمان جدید منتقل میشود و بسیاری از همکاران سابقش را به همراه می آورد . زیرا برخی از مدیران اعتقاد دارند که اگر تیم یک دستی نداشته باشند و وحدت رویه میان مدیران و کارمندان شرکت وجود نداشته باشد، انرژی سازمانها صرف رفع اختلاف نظر میشود و به همین علت نیاز به یک تیم کاملا همسو دارند. اما نظرات مخالف زیادی نیز وجود دارد که معتقد است این نوع نگرش باعث حذف نیروهای نخبه، که به قول معروف پارتی ندارند، می شود.

موسسات کاریابی

موسسات کاریابی دهه ها است که بخشی از فرآیند استخدام شرکتها در ایران و جهان را در دست خود گرفته اند. این موسسات در ایران تحت مجوز وزارت کار مجاز به فعالیت هستند. کاریابی ها موسساتی هستند که در ارتباط با شرکتها ، تقاضا و نیاز استخدامی را دریافت و از سوی دیگر در ارتباط با کارجویان اقدام به معرفی آنان می نمایند.

سازمان ها اگر مستقیما به روزنامه یا سایت های اینترنتی آگهی دهند با کوهی از رزومه های ارسالی مواجه شده و وقت و انرژی زیادی باید صرف پالایش آن ها کنند. اما اگر هزینه بیشتری پرداخت کرده و از کاریابی ها کمک بگیرند این پالایش توسط خود موسسات کاریابی صورت می گیرد. در یک جامعه توسعه یافته می توان چند کاریابی حرفه ای را جایگزین تمامی واحدهای استخدامی شرکتها نمود و به این وسیله هزینه های جذب و استخدام را به نحو قابل توجهی کاهش داد. در کشور ما نیز سال هاست تعداد کاریابی ها رو به افزایش گذاشته و شرکت های بیشتری راغب به استفاده از خدمات آن ها می شوند.

حضور در نمایشگاه ها

حتما حضور در نمایشگاه ها برای شرکت ها یک فرصت برای جذب نیروهای نخبه نیز می باشد. زیرا معمولا کارجویان با توانایی بالا سعی می کنند به غرفه شرکت های حاضر در نمایشگاه مراجعه حضوری کرده و خود و توانایی هایشان را معرفی نمایند. از این رو شرکت در نمایشگاه ها علاوه بر توسعه بازار و جذب مشتری در جذب نیروی انسانی ماهر و کاربلد هم می تواند برای شرکت ها مفید واقع شود.

اما نمایشگاه هایی نیز در سال های احیر به نام نمایشگاه های کار در کشورمان برگزار شده و بیشتر در این نمایشگاه ها شرکت های خواهان استخدام نیرو ثبت نام کرده و کارجویان هم به ارائه رزومه خود می پردازند. در این نمایشگاه ها معمولا یک دیتابیس عالی از اطلاعات کارجویان متخصص تهیه می شود که بسیاری از شرکت ها و سازمان های بزرگ راغب به استفاده از آن هستند.

اما هنوز هم بسیاری از کارجویان صبح ها از خانه راه افتاده و به بسیاری از شرکت ها سر می زنند و سعی می کنند این گونه آن ها را به استخدام خود مجاب کنند. این روش برای استخدام به عنوان کارگر ساده در شغل های غیر تخصصی به ویژه در شرکت ها و فروشگاه های کوچک هنوز هم می تواند کاربردی باشد.

www.ayabs.com

انگیزه دادن به کارکنان

می دانیم که منابع انسانی مناسب و کارآمد، کلید موفقیت و موتور محرک توسعه در سازمان ها و در سطح کلان در کشورها به شمار می روند و از این روست که شرکت ها و سازمان های موفق در دنیا توجه بسیاری به نیروی انسانی خود دارند. در هنگام استخدام نیروی انسانی باید از تخصص، تعهد و انگیزه فرد به درستی اطمینان حاصل کرده و در طول دوره فعالیت نیز با ایجاد مشوق ها و روش های متعدد دیگر، انگیزه وی را حفظ نمود. زیرا نیروی انسانی با انگیزه می تواند سازمان را با سرعت بیشتری به سوی اهداف از پیش تعیین شده سوق دهد. به همین جهت لازم است مدیران و به ویژه مدیران منابع انسانی سازمان ها ابتدا به شناخت کارکنان خود پرداخته و بر اساس این شناخت بدست آمده به انگیزه دادن به کارکنان اقدام کنند. کارکنان با انگیزه راندمان کاری به مراتب بالاتری از کارکنان کم انگیزه و بی انگیزه دارند و راندمان کلی سازمان را به شکل قابل توجهی بالا می برند. به دلیل اهمیت این موضوع که از مهم ترین تکنیک های مورد استفاده توسط مدیران موفق به شمار می رود، لازم دیدیم به طور ویژه به مقوله انگیزه دادن به کارکنان سازمان بپردازیم.

روش های ایجاد انگیزه در کارکنان

همان طور که ذکر شد برای انگیزه دادن به کارکنان ابتدا باید به شناخت کارکنان برای آشنایی با نیازها و خواسته های آن ها اقدام شود. وقتی کارکنان حس می کنند برای سازمان مورد توجه و مهم هستند قطعا با تمام وجود خود را در اختیار سازمان قرار می دهند و موفقیت سازمان را از ته دل، موفقیت خود می دانند. از این جهت سعی می کنند با تمام توان بالاترین بازده خود را برای سازمان داشته باشند.

– مورد توجه قرار گرفتن در سازمان: یکی از مهم ترین نیازهای ذاتی هر انسانی دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن است. هر انسانی که در یک سازمان مشغول فعالیت و ارائه خدمات است دوست دارد فعالیت ها و زحمات، توانایی ها و مهارت ها و همچنین بازده بالای کاری وی توسط تیم مدیریتی سازمان دیده شود. در هر سازمان و کسب و کار موفقی در دنیا یک سازوکار مدون برای رصد کارکرد کارکنان تعریف شده است که در آن چارچوب قابلیت ها و زحمات کارکنان خوب نمایان شده و این افراد در جمع مورد قدردانی و تشویق قرار می گیرند.

– پاداش مالی : طبق همان مکانیزمی که عرض شد پس از دیده شدن کارکرد و راندمان مناسب کاری کارکنان، باید به آنان پاداش تشویقی داده شود که موجب انگیزه بیشتر آنان شود. این قضیه می تواند آرامش فکری و حس قدردانی را در میان کارکنان تقویت کند و آن ها حس کنند وقتی سازمان موفق تر می شود موفقیتش را با آن ها تقسیم می کند و به همین جهت تلاش می کنند برای سازمان راندمان بهتری داشته باشند.

– ایجاد احساس خانواده بودن با کارکنان: با کارهای بسیار ساده ای چون تبریک روز تولد یا تولد فرزند نورسیده می توان در میان کارکنان یک سازمان این حس را ایجاد کرد که آن ها مانند اعضای خانواده برای مدیران شرکت دیده می شوند و چیزهایی که برای آنان مهم است برای مدیران نیز گرامی داشته می شود. این موارد ناخودآگاه در ذهن این افراد تاثیر گذاشته و به آنان انگیزه بیشتری برای کار با راندمان بالا در سازمان را می دهد.

– حل مشکلات کارکنان: در برخی مشاغل در محیط کار مشکلاتی برای کارکنان به وجود می آید. به عنوان مثال در برخی صنایع می تواند مواردی چون نبود تهویه مناسب را مطرح کرد. در برخی محیط های اداری نبود نور مناسب می تواند از این دست موارد به شمار برود. مدیران باید مرتب در میان پرسنل خود رفته و از این مشکلات آگاه شده و در صدد رفع آن ها بر بیایند. وقتی کارکنان ببینند که این مسائل آن ها نیز برای مدیران مهم است و مدیران می خواهند کارکنان در محیط بهتری کار کنند.

– نشان دادن تاثیر عملکرد کارکنان روی عملکرد سازمان: به طور عموم، اغلب کارمندان ارتباطی بین وظایف روزانه‌ خود و روند پیشرفت سازمان نمی ‌بینند و فقط به صورت روتین، وظایف محوله خود را انجام می دهند. البته مدیران نیز معمولا بر این تصور هستند که کارکنان اطلاع کافی از تاثیرشان روی عملکرد کلی شرکت دارند. بهتر است به عنوان مدیر، به روشنی تاثیر هر فرد و وظایفش را روی کلیت سازمان شرح دهید و به کارکنان سازمان بگویید که عملکرد خوبشان نه تنها روی مدیر مستقیم، بلکه روی کل سازمان تاثیر مثبت داشته است. حتی عملکرد آنها را مثالی آموزشی برای دیگر کارمندان بدانید. کارکنانی که نقش خود در موفقیت شرکت را به درستی درک نمی‌ کنند، به احتمال زیاد از لحاظ احساسی ارتباطی با شرکت برقرار نمی‌ کنند. از این رو شما به عنوان مدیر باید به آنان دلیل حضورشان در سازمان و تاثیرشان بر دستیابی به اهداف سازمان را توضیح دهید تا کارکنان احساس کنند در موفقیت کلی سازمان و دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده سازمان نقش داشته و بدین سبب با دانشتن بیشتر ارزش کار خود، با جدیت بیشتری کار کنند.

این موضوع یکی از بهترین و مهم ترین روش های ایجاد انگیزه در کارکنان به شمار می رود که نباید هرگز کنار گذاشته شود.

چه مواردی انگیزه کارکنان را از بین می برد؟

برای یک مدیرT بدترین خبر می تواند بی انگیزگی کارکنان سازمانش باشد. انگیزه دادن به کارکنان همان طور که پیش تر ذکر شد، باعث بالا رفتن بهره وری سازمان می شود و بیلان کاری خود مدیر را به شکل چشمگیری مثبت می کند. از این جهت اکثر مدیران، بسیار تمایل دارند که بتوانند از روش های مختلف به انگیزه دادن به کارکنان خود بپردازند. اما باید در نظر داشت که برای دادن انگیزه به کارکنان اول باید به شناخت آنان پرداخت و مواردی که باعث کشته شدن انگیزه در آنان می شود را از میان برداشت تا بازده پرسنل و در مجموع بازده سازمان به شکل معناداری بالا رود. اما باید مدیران شرکت ها در نظر داشته باشند که در سازمان و کسب و کار خود عوامل از بین برنده انگیزه کارکنان را شناسایی کرده و آن ها را در حد امکان محدود و مهار کنند. حال به معرفی چند مورد از عوامل کاهش انگیزه کارکنان سازمان ها می پردازیم:

– شرایط نامناسب محیط کار: همان طور که ذکر شد، شرایط نامناسبی چون عدم وجود تهویه مناسب هوا که بیشتر در کارخانجات دیده می شود یکی از مواردی است که روح و جسم کارکنان را فرسوده کرده و آنان را بی انگیزه می کند.

– شفاف نبودن وظایف کارکنان: اینکه هر فرد در سازمان وظایف مشخصی نداشته باشد بسیار مشکل زا و از بین برنده انگیزه است. زیرا ممکن است کارهایی بسیار بیش از میزان وظایف عادی یک کارمند بر سر وی ریخته شود و وی را بسیار فرسوده و ناامید و کم انگیزه کند.

– عدم پرداخت منظم و به موقع دستمزد کارکنان: کارکنان باید بتوانند روی این موضوع حساب کنند که آخر هر ماه دستمزد ماهی که کار کرده اند را دریافت می کنند، در غیر این صورت چه انگیزه ای برای زحمت کشیدن و سود رساندن به شرکت برای آن ها باقی می ماند.

– ریاکاری جهت انگیزه دادن به کارکنان: مدیران سازمان ها هرگز نباید هوش بالای کارمندان و همچنین جریان اطلاعات در سازمان‌ را نادیده بگیرند. در بسیاری از سازمان ها به وفور دیده شده که مدیری به دروغ به کارمندش می‌گوید که کار بسیار خوبی انجام دادی و وظایفت را به نحو احسن انجام داده ای و من در جلسه‌ اخیر مدیران ارشد سازمان از عملکرد تو تعریف کردم و همواره پشتیبان تو هستم. چنین صحبت هایی اگر واقعیت داشته باشد می تواند برای کارمند ایجاد انگیزه کند. اما وقتی که کارمند با هیچ تشویقی از سازمان مواجه نمی شود و متوجه دروغ بودن حرف های آن شخص مدیر شود قطعا نتیجه برای مدیر معکوس شده و نه تنها نتوانسته در کارمند خود انگیزه بیشتری ایجاد کند، بلکه انگیزه را در وی از بین برده است.

چنین صحبت‌هایی در ذات خود نشان ‌دهنده‌ی هدف ریاکارانه‌ شخص مدیر هستند که در حقیقت می خواهد کارمندش را فریب دهد. در نتیجه‌ این ادعاهای ریاکارانه مدیر، کارمند به طور معمول لبخندی می‌ زند، اما قطعا می‌ داند که تعریفی از وی در جمع مدیران صورت نگرفته است و این روند در نهایت باعث از بین رفتن اعتماد کارمند به مدیر و حتی کاهش انگیزه‌ او می ‌شود. این که انسان حس کند توسط فردی دیگر، نادان شمرده می شود و فرد مورد نظر فکر می کند می تواند به راحتی وی را فریب دهد در حقیقت احساس بسیار بدی نسبت به آن فرد در دل انسان ایجاد می کند و وجود این حس در کارکنان یک سازمان برای یک مدیر می تواند ویرانگر باشد.

www.ayabs.com